معنی زن ستوان فرانسوی

حل جدول

زن ستوان فرانسوی

فیلمی با بازی مریل استریپ


ستوان کلمبو

کارآگاه سریال پلیسی


ستوان بد

فیلمی با بازی نیکلاس کیج


ستوان قدیم

نایب


ستوان نیروی دریایی

ناوبان

واژه پیشنهادی

لغت نامه دهخدا

ستوان

ستوان. [س ُت ْ] (اِ) امروز بدرجه ٔ نظامی اطلاق شود که شامل سه رتبه است، ستوان یکم (نایب اول)، ستوان دوم (نایب دوم)، ستوان سوم (نایب سوم)، پائین تر از ستوان «استوار یکم » و بالاتراز ستوان یکم «سروان ». (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین). ستوان دریایی، ناوبان. ستوان شهربانی، رسدبان.

ستوان. [س ُت ْ] (ص) بمعنی استوار است که مضبوط باشد. || محکم. || معتمد و امین. || باور داشتن. (آنندراج) (برهان).

فرهنگ عمید

ستوان

(نظامی) افسری که درجه‌اش بالاتر از استوار و پایین‌تر از سروان است: ستوان‌یکم، ستوان‌دوم، ستوان ‌سوم،
(صفت) [قدیمی] محکم،
(صفت) [قدیمی] پایدار، پابرجا،
(صفت) [قدیمی] امین،

فرهنگ معین

ستوان

(ص مر.) استوار محکم، امین، (اِ.) درجه ای است از درجات افسری. [خوانش: (سُ)]

مترادف و متضاد زبان فارسی

ستوان

استوار، پابرجا، محکم، نایب، امین، معتمد

فرهنگ فارسی هوشیار

ستوان

استوار، محکم، معتمد و امین


ستوان فقرات

مازن پشت سرخاش (گویش گیلکی) تیره ی پشت

فارسی به عربی

ستوان

مساعد

فارسی به ترکی

معادل ابجد

زن ستوان فرانسوی

981

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری